سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به عمار پسر یاسر فرمود ، چون گفتگوى او را با مغیره پسر شعبه شنود . ] عمار او را واگذار ، چه او چیزى از دین بر نگرفته جز آنچه آدمى را به دنیا نزدیک کردن تواند ، و به عمد خود را به شبهه‏ها در افکنده تا آن را عذرخواه خطاهاى خود گرداند . [نهج البلاغه]

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک ...

Powerd by: Parsiblog ® team.
بازم میگم از خاطراتم(سه شنبه 89 خرداد 11 ساعت 11:1 صبح )


خواستم بگم چه روزها و شبائی به گوشی تلفن نگاه میکردم و منتظر بودم به خودم که نمیتونستم دروغ بگم از وقتی که باهام تماس گرفت من یک زن دیگه شدم . در تمام مدتی که گذشته بود به لحظه به لحظه به روزهای رفته فکر کرده بودم از اولین روز دیدار تا عشق و تا رفتنش بخاطر دیگران تا اون برخورد خیلی بدش ... بارها و بارها ازخودم پرسیدم بازم با اینهمه دردی که به جانت ریختهدوستش داری ؟ به زبون میگفتم نه ؛ اما قلبم فریاد میکشید دروغ نگو دروغ نگو تو همیشه انتظار میکشی و دوستش داری . به خودت که نمیتونی دروغ بگی ؟! و بازهم انتظار انتظار انتظار ...به هرطرف رو میکنم به هرطرف پر میکشم به شوق دیدن توئه  به هر کوچه سر میکشم جلوی خونه ات گردن میکشم به شوق دیدن توئه  عکسهای تو تو قاب چشمای منه رویای تو همیشه توی قلبمه دیدن یه ذره از لبخند تو همیشه آرزویمه .. حسی که بتو دارم شاید هرگز نتونم اونطوری که شایسته است به رشته تحریر دربیارم اما حسی برتر از اشکی خونینه که از دل شکسته بیرون میاد برتر از حس مادرانه ایه که وقتی بچه اشو تو آغوش میگیره و میخواد شیرش بده  برتر از همه ی دوست داشتنای عالمه چون نمیتونه در حرف باشه و مجازی ؛ در کلام باشه و نوشتن ؛ حس دوست داشتنت یه جوریه که انگار توی رگهای منه با من در جریانه با نفسهام عجینه حتی وقتی که حضور نداری با منی  بامن راه میری با من زندگی میکنی بامن نفس میکشی با منی و در منی ... میفهمی چی میگم ؟ حس میکنی ؟ واسه همین بود که میگفتم وقتی نیستی نفس تنگی میگیرم ...


خواستم بگم مبادا هیچ خاری به پات بره ها ؟ آخه من چشمامو زیر پاهات گذاشتم
خواستم بگم نکنه گردی به چشمات بشینه من سایه بون چشمات شدم
خواستم بگم مبادا هیچ زخمی برداره دست و دلت که دلم سپر بلای خنجر روزگارته
خواستم بگم پاهاتو آهسته بردار و بزار زمین آخه من همون برگهای خُشک ِ پائیزی ام
که رفتگر از جلوی پاهای زمان جمع کرده و گذاشته کنار درخت بید مجنون خونه ات
آخه من تابلوی پائیزی ِ عبور ممنوع عابرین ِ  خیره سرم ؛ نمی بینی ام ؟

 


» صاحبدل
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های وبلاگ
اینجا زمین است
نکته 4
نکته 3
نکته 2
نکته 1
لحظه های خاموش
جواب ایمیل و ...
این نیز بگذرد
دو خط ...
کیسه کوچک چای
[عناوین آرشیوشده]
 RSS 
 Atom 

بازدیدهای امروز: 70  بازدید
بازدیدهای دیروز: 26  بازدید
مجموع بازدیدها: 713938  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک ...
صاحبدل
این یادداشتها بر پیشانی وبلاگیست که حکم دفتر خاطرات داره ، بیش از هر چیز دیگر پاسخیست به نیاز درونی و فرسایندگی زمان که وادارم میکند در هر شرایط و برغم شدائد و مصایبی که بر من رفته ؛؛؛ و می‌رود تا شاید توجیهی برای عاشق ماندن باشد. این‌که فراز و نشیب‌های زندگی بارها غریب‌تر از گمان منست ، پیچ و خمش ‌ گاه چنان زیاد می‌شود که نقطه‌ی آغاز را از خاطرم می‌برد.
» پیوندهای روزانه «
» لینک دوستان من «
عاشق آسمونی
ناصر ناصری
علی علی اکبری
اسماعیل داستانی بنیسی
xXxXxXx از اون عکسها میخوای بیا اینجا xXxXxXx
.: شهر عشق :.
علی
آخوندها از مریخ نیامده اند
مدیر
شبر (تکبیر)
گروه اینترنتی جرقه ایرانی
نفحات
عباس حسنی
صل الله علی الباکین علی الحسین
مذهب عشق
سیّد
نازی
همسفر عشق
دهاتی
آبدارچی
نافذ
آریایی

دنیا
خاطرات باورنکردنی یک حاج آقا
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
حاج اقای مهربون زمانه (جلیلی)
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
ابلیس( قدرت شیطان )
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی

شهادت ( برادر گرامیم)
خاطرات خاشعات
هانیبال
دنیا به روایت یوسف
ریتا رحمانی (بازی بزرگان )
لئون
کوثر
دریچه ای به سوی ملکوت
سایه صبور
صفیر صبح
عطش
کلبه احزان
تجارت اینترنتی
گفتگوهای من و مسیحیان
نازنین
قلب سرد
جادوگر
عکاسباشی - صادق سمیعی
چشمه های مقدس
آیتکین
شادمانه (دریا)
بهروز شیخ رودی
خادم الامام عج
مجتبی
پریسا
یادگاری - صادق سمیعی
سرمه
صادق
پریسا
قهرمانی
کاچی به از هیچی - صادق سمیعی

یکی از این 6 میلیون
شراب ادیبان = محمد رئیسی پور
غریب آشنا
چاغنامه
کوچه گرد
مرزبان سایبری
» لوگوی دوستان من «





































» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» موسیقی وبلاگ «
» اشتراک در خبرنامه «
 
خطاطی نستعلیق آنلاین